از صدای خودم خوشم نمیاد

zoh
خودآگاهی یکی از مهارت های زندگی است. این مهارت به ما کمک می کند که شناخت بهتری از نیازها، اهداف، احساسات و ارزش خود داشته باشیم. عزت نفس بخشی از مهارت خودآگاهی است و به این معنی است که ما در ذهن خودمان چقدر برای خود ارزش قائل هستیم. عزت نفس دو قسمت دارد:
یک، خودپنداره یعنی من خودم را از نظر ویژگی های جسمی، روانشناختی و اجتماعی چطور می بینم. مثلا من دختری هستم قد بلند که خیلی خوب بدمینتون بازی می کنم و ریاضی ام خوب نیست اما مهربان هستم و .....
دو، قضاوت کردن درباره شرایطی که دارم. یعنی همه این شرایطی که دارم خوب است یا نه؟
ممکن است باوری که من درباره خودم دارم با نظر دیگران فرق داشته باشد. یعنی من فکر کنم چه پاهای زشتی دارم اما دیگران چنین نظری نداشته باشند.
بالا یا پایین بودن عزت نفس کودکان به همین قضاوتی که از خودپنداره یا تصویری که از خودشان دارند بستگی دارد.
این قضاوت کردن از تجربه هایی که کودک در زمینه های مختلف به دست آورده و بازخوردهای والدین، معلم و دوستانش ایجاد می شود.
یکی از روش هایی که ما می توانیم درباره این موضوع سر صحبت را با بچه ها باز کنیم خواندن کتاب است. کتاب"از صدای خودم خوشم نمی یاد" اختصاصا به خود پنداره ظاهری و تفاوت های فردی می‌پردازد.
a19 خلاصه داستان کتاب
بوقلمونی بنام تودلز از صدا، سر بی مو، پاهای مثل عصا، و پرهای قهوه ایش خوشش نمی آید، برای همین سراغ حیوانات جنگل می رود و از آنها میخواهد که صدایشان را به او بدهند، کسی حاضر نمی شود و هر کدام برای ندادن صدایشان دلیلی می آورند تا اینکه خروس بخشی از صدایش را به او می دهد و تودلز مجبور می شود همراه خروس صبح خیلی زود بیدار شود که برایش خیلی سخت است. تا اینکه یک روز قرقی به او و جوجه هایش حمله می کند و تودلز با پرها، صدا و پاهایش موفق می شود قرقی را فراری دهد. بعد از این اتفاق او متوجه می شود که اعضای بدنش چه فایده ای برای او دارند
چطور این کتاب را با کودکم بخوانم؟
وقتی در حال خواندن کتاب با کودک هستید می توانید سوال هایی درباره شخصیت های داستان از کودک بپرسید، درباره مفاهیم کتاب مثال هایی از خودتان یا دیگران را برای کودک تعریف کنید، درباره افراد معروف یا مورد علاقه کودک سوالات مرتبطی بپرسید و سوال هایی را درباره خود کودک مطرح کنید.
اگر کودک شما عزت نفس معمولی دارد و موضوع کتاب مشکل کودک شما نیست، لازم نیست مستقیما به خود کودک اشاره کنید. اما اگر فکر می کنید کودک شما عزت نفس پایینی دارد بعد از سوال درباره شخصیت های داستان و گفتن مثال هایی درباره خودتان، می توانید به طور مستقیم سوال هایی درباره خود کودک نیز بپرسید.
راهنمای والدین درباره مفاهیم کتاب
تودلز به سراغ اسب، سگ، غاز، کلاغ، گربه می رود و از آنها می‌خواهد که صدایشان را به او بدهند ولی آنها موافقت نمی کنند و می گویند "صدای من یک قسمتی از من است". این یک جمله مفید است که می توانید در زندگی روزمره از آن استفاده کنید. نکته این قسمت داستان این است که همه ویژگی هایم متعلق به من است و همین ها باعث می شودکه من از دیگران متمایز شوم و با آنها تفاوت داشته باشم.
از کودک خود بپرسید:
 تو میدانی چرا حیوانات حاضر نشدند صدایشان را به تودلز بدهند؟
 کدام یک از ویژگی هایت را دوست نداری به کسی بدهی؟
 دوست هایت ویژگی هایی دارند که دوست داشتی مال تو باشند؟ چرا؟
وقتی خروس صدایش را به تودلز داد او مجبور شد که صبح خیلی زود بیدار شود تا بقیه را بیدار کند و این کار خیلی سختی بود. نکته این قسمت این است که سختی ها در کنار خوبی‌هاست. برای مثال اگر کسی پول بیشتری به دست می آورد کار بیشتری هم می کند و اگر کسی نمره بهتری می‌گیرد، تمرین بیشتری کرده است. به عبارتی "هر که بامش بیش برفش بیشتر".
از کودک خود بپرسید:
 علت اینکه صدای قوقولی قوقو به خروس داده شده بود، چه بود؟
 در مورد بازیگر یا فوتبالیست مورد علاقه کودک بپرسید که: کدام قسمت زندگی آنها را دوست داری؟ آنها چه سختی هایی در زندگی شان می کشند؟
در قسمتی از داستان جغد به تودلز می گوید همه حیوانات بخاطر صدایم فکر می کنند که من نادان هستم در حالی که من می دانم باهوش هستم. این جمله اشاره به یک خودگویی یا فکر مفید دارد. جغد می‌داند که نادان نیست و نظر اشتباه دیگران در دانایی و تفکرش نسبت به خودش تاثیر ندارد و مهم نیست.
از کودک خود بپرسید:
 جغد به بوقلمون می گوید از کجا می دانی که اگر صدایت شبیه به من بود همه چیز خوب بود، منظور جغد از این حرف چیست؟
 چرا جغد به خاطر حرف دیگران ناراحت نبود؟
 مثالی را از خودتان بگویید که اول به خاطر قضاوت دیگران ناراحت شدید و بعد یک فکر مفید را جایگزین آن کردید
یکروز عصر قرقی به جوجه های تودلز حمله می کند، او از پرهایش برای قایم کردن جوجه هایش، از پاهای لاغرش برای فرار کردن و از صدایش برای فراری دادن قرقی استفاده می کند. در این بخش از داستان کارکردهای هر کدام از اعضای بدن بوقلمون مشخص می‏شود بطوری که دیگر بوقلمون از آنها بدش نمی آید و خودش را می پذیرد
از کودک خود بپرسید:
 اگر پاهای تودلز مثل گاو بود وقتی که قرقری به او حمله کرد چه اتفاقی می افتاد؟
 پرهای تودلز چه فایده ای برای او داشتند؟
 وقتی تودلز توانست از دست قرقی فرار کند، چه احساسی داشت؟ درباره پرها، صدا و پاهایش به حیوانات جنگل چه می گفت؟
 درباره افرادی برای کودک مثال بزنید که ناتوانایی هایی دارند اما مفید هستند. مثلا افرادی که قد خیلی کوتاهی دارند اما در بعضی از مشاغل از آنها استفاده می شود مثل تعمیر هواپیما. یا فردی که قد خیلی بلندی داشت و از آن خوشش نمی آمد ولی توانست عضو تیم والیبال شود.
a39

پیشنهاد می کنم درباره مفید بودن همه مخلوق های خداوند کتاب "که این طور" از انتشارات به نشر را با کودک بخوانید. داستان یک باغچه که ساکنان آن روزی تصمیم میگیرند کرم خاکی را بیرون کنند چون فکر می کنند او هیچ فایده ای ندارد. بعد از اخراج کرم خاکی اتفاق هایی می افتد که همه متوجه فایده های او می شوند

از کودک خود بپرسید:
موجودی هست که تو فکر کنی بیهوده آفریده شده؟
اگر پاسخش مثبت بود درباره آن تحقیق کنید
فکر میکنی تو چه کارهای مفیدی را می توانی انجام دهی؟

فعالیت های پیشنهادی
بازی جنگل عجیب
داستانی را با اسم جنگل عجیب طراحی کنید که در یک جنگل بزرگ هر حیوانی دوست داشت کار حیوان دیگری را انجام دهد و مشکلاتی برایشان به وجود می آید مثلاً شیر ادای سنجاب را در می آورد و می خواست از درخت بلوط بچیند اما چون نمی توانست از درخت بالا برود، گرسنه ماند. مار به تقلید از خرگوش می پرید و دل درد گرفت
همچنین می توانید کاردستی حیوانات مختلف آن جنگل را درست کنید و سر آنها را با هم جابجا کنید مثلاً تن سگ و سر مرغ. از کودک خود بپرسید آیا این بدن متناسب این سر هست یا نه؟ به نظر تو سگ می تواند با این نوک کوچک استخوان بخورد؟ چقدر طول می کشد که سگ با دانه خوردن سیر شود؟ یا گورخری آرزو میکرد در آب زندگی کند و مثل قورباغه بپرد، سر بزرگش موقع پریدن به زمین می خورد و درد می گرفت
 kho

بطری بازی
مرحله اول بازی: افراد خانواده یا دوستان گرداگرد هم می نشینند و یک بطری را در وسط می چرخانند، پشت بطری به هر کسی که بود یک توانمندی یا ویژگی مثبت درباره یکی از افراد گروه می‌گوید و نفری که در بطری به طرف اوست باید حدس بزند که آن ویژگی مربوط به چه کسی هست برای مثال :
پشت بطری/ نفر اول: خیلی خوب قورمه سبزی درست می کند./ درب بطری/ نفر دوم: مادر
پشت بطری/ نفر اول: در بازی های توپی چست و چابک هست. / درب بطری/ نفر دوم: کودک
پشت بطری/ نفر اول: از دیگران به خاطر کارهایی که انجام می‌دهند قدردانی می کند. / درب بطری/ نفر دوم: پدر

 مرحله دوم بازی: پشت بطری به سمت هر کس که بود یکی از ویژگی هایی که درباره خودش دوست ندارد را میگوید و نفر مقابل که درب بطری به سمت اوست باید برای آن یک جمله سازگارانه و مفید بگوید برای مثال:

پشت بطری/ نفر اول: به من می‌گویند قد تو مثل ماکارونی بلند و باریک است. درب بطری/ نفر دوم: اما فقط قد بلند ها می توانند چیزهایی را که در طبقات بالا هستند را به راحتی بردارند
پشت بطری/ نفر اول: به من می گویند که خیلی ریزه میزه هستی. درب بطری/ نفر دوم: ریزه میزه ها زرنگ تر و چابک ترند
پشت بطری/ نفر اول: من نمی توانم بازی های پرشی کنم. درب بطری/ نفر دوم: اما به جای آن در کارت بازی خیلی ماهر هستی

 
bot
تمرین "پازل من"
می توانید عکس زیر را پرینت بگیرید و هر کس ویژگی های خودش را در هر قسمت پازل بنویسد. هم ویژگی هایی که آنها را دوست دارد و هم ویژگی هایی که دوست ندارد. در آخر صحبت کنید که همه این خصوصیت مال ما هستند و همین باعث میشود ما با بقیه فرق داشته باشیم.
pazzel
 

فیلم پیشنهادی: پاتال و آرزوهای کوچک

پاتال و آرزوهای کوچک یک فیلم قدیمی است که در سال 1368 ساخته شده است. فیلم را با کودک خود ببینید و درباره مفاهیم آن صحبت کنید:
دوست داری نقش خود را با چه کسی عوض کنی؟
آن نقش چه خوبی ها و سختی هایی دارد؟

 Patal Va Arezohaye Kochak  

خلاصه فیلم:
وحید که آرزوهای ناممکنی در سر دارد با موجودی عجیب به نام «پاتال» که از میان یک کره جغرافیا که مادرش برای او خریده بیرون می‌آید آشنا می‌شود که آمده تا به جبران محبت وحید آرزوهای او را برآورده سازد. پاتال به شرط آن که وحید اجازه بدهد او به سرزمین اصلی‌اش بازگردد می‌پذیرد آرزوهای ناممکن اما کوچک او را محقق کند. به کمک نیروی شگفت‌انگیز پاتال آرزوهای وحید، خواهرش شیرین و دوستانش محسن و حمید برآورده می‌شود. وحید به جای پدر به اداره می‌رود و پدر به جای او به مدرسه، مادر، دخترک کوچکی می‌شود و شیرین جای او را می‌گیرد. محسن اکنون هرچه بگوید بزرگترها اطاعت می‌کنند و برخلاف گذشته همه بزرگترها حمید را نه‌تنها از خوردن منع نمی‌کنند بلکه مدام به او دستور می‌دهند که بیشتر بخورد. ولی در پایان همه بچه ها پشیمان از وضع پیش آمده از پاتال درخواست می‌کنند که اوضاع را به روال گذشته برگرداند.

  پیام روانشناختی فیلم:
کودکان بسیاری با ورود به مدرسه از نقشهای اجتماعی خود که همان درس خواندن، بموقع خوابیدن و بیدار شدن و ... است سرباز می زنند و آرزو می کنند ای کاش به جای والدین بودند. در این فیلم با جابجایی نقش ها کودک به مزیتها و مشکلات هر نقش پی می برد و در آخر با قبول نقش خود بعنوان کودک میپذیرد هر کس در نقش خود باشد.
 
برای دیدن کتاب های بیشتر درباره مهارت خودآگاهی و شناخت خود اینجا را کلیک کنید