من بچه بدی نیستم

سلام. من امید هستم و 9 سالمه. در کلاس سوم درس میخوانم. من بیش فعالی و نقص در توجه دارم. چطور فهمیدم؟
وقتی وارد کلاس اول شدم بعد از چند ماه معلم با مامان و بابام یک جلسه گذاشت و آنها تصمیم گرفتند به خاطر رفتارهایی که من داشتم به روانشناس کودک مراجعه کنیم. من چه رفتارهایی داشتم؟ من این رفتارها را از زبان مامان و بابام، خودم، معلمم، مادربزرگم و روانشناسم براتون میگم
رفتارهای من از زبان مامان و بابا
از وقتی امید سه ساله بود همه میگفتند که انگار به این بچه یک موتور وصل کردند چون حرکت و راه رفتن او تمامی نداشت. اوایل فکر می کردیم داره بازی می کنه اما یواش یواش فهمیدیم این رفتارها با بازی کردن فرق داره. سر و صدای زیاد، راه رفتن های زیاد، بلند حرف زدن، سرک کشیدن همه جا، پریدن روی همه چیز، یک جا بند نشدن حتی برای غذا و بازی و خسته نشدنش همه اطرافیان را اذیت می کرد.
باز هم در خانه خودمان یه جوری کنترلش میکردیم اما وقتی به مهمونی میرفتیم یا مهمون داشتیم کارهایی رو میکرد که حتی توی خانه خودمون هم ازش نمیدیدیم. کم کم رفتن به جاهای رودروایسی دار و عروسی و مهمونی های بزرگ رو قطع کردیم و اگر مجبور بودیم که بریم امید رو میذاشتیم پیش مادربزرگش. دیگه از حرف ها و نگاه های اطرافیان خسته شده بودیم.
عمر اسباب بازی هایی که براش میخریدیم شاید در بهترین حالت یک ساعت بود. اوایل فکر میکردیم خیلی کنجکاوه و میخواد ببینه اسباب بازی چطور ساخته شده. اما کم کم متوجه شدیم امید نمیتونه آرام با آنها بازی کنه و همین باعث میشه اسباب بازی ها شکسته و داغون بشن.
h2
وقتی رفت مهدکودک و پیش دبستانی، با اینکه خیلی مهربان بود و دوست داشت با بچه ها بازی کنه. اما مرتب با اونها دعواش میشد. چون زود عصبانی میشد، بچه ها را هل میداد یا قوانین بازی را رعایت نمی کرد.
وقتی رفت کلاس اول، اوایل مدرسه را خیلی دوست داشت اما وقتی به خانه می آمد فقط دوست داشت بازی کنه و سراغی از درس نمی گرفت. از ما تذکر دادن و از او پشت گوش انداختن. وقتی هم به زور او را می نشاندیم تا چند خط سرمشق بنویسه، یک مشق ده دقیقه ای چندین ساعت طول می کشید. چون مرتب از سر تکلیف به بهانه های مختلف بلند میشد. همیشه باید کنارش می نشستم تا تکالیفش را تمام کند. اگر او را تنها میگذاشتیم وقتی برمی گشتیم با چه صحنه ای مواجهه می شدیم؟ یک بار خوابش برده بود. یک بار هم کنار پنجره داشت با پرده بازی می کرد یا در حال نقاشی بود.
انگار امید از هر چیزی که مربوط به درس بود فرار می کرد و تا از او غافل میشدیم سراغ کاغذ باطله ها میرفت و همه خانه را با اوریگامی های بزرگ و کوچک شلوغ میکرد. از شدت شلوغی و شلختگی نمی توانستیم وارد اتاقش شویم
h12
 ما آرزو داشتیم که امید یک بار سر وقت به سرویس مدرسه برسه. فرقی نمی کرد چه ساعتی از خواب بیدار بشه چون خیلی کارهایش را کند انجام میده و مرتب با یک وسیله تو دستش دور خودش میچرخه. ما باید دنبال سرش راه می رفتیم تا وسایلش را جا نگذارد. به اندازه یک مغازه براش پاک کن خریدیم. چون هر هفته چند تا را گم میکرد.
هر کاری که بلد بودیم را انجام دادیم براش جایزه خریدیم، قهر کردیم، دعواش کردیم و حتی چند بار هم او را زدیم اما هیچ کدام فایده نداشت. دوباره از فرداش همان آش و همان کاسه. الان بیشتر دعواها و اختلاف های ما به خاطر امیده. انگار تحمل هر دوی ما هم کم شده.

 رفتارهای من از زبان مادربزرگم
من امید رو مثل بقیه نوه هام خیلی دوست دارم. وقتی میاد پیش من دوست داره با من کیک درست کنه و با اینکه ریخت و پاشش زیاده و حرف من رو خیلی گوش نمیده اما هر دفعه یک کیک با هم درست میکنیم.
وقتی میاد اینجا باید مرتب حواسم بهش باشه چون کارهای خطرناک میکنه. ازش غافل بشم می بینم در رو باز کرده و رفته بیرون یا میره بالای کابینت و میخواد بپره پایین. انگار هر بلایی سرش میاد عبرت نمیگیره.
باباش به من میگه اینقدر هله هوله براش نخر یا نذار اینقدر تلوزیون ببینه اما من نمی تونم گریه هاش رو تحمل کنم چون وقتی چیزی بخواد آنقدر اصرار و گریه میکنه تا اون رو به دست بیاره

وقتی مامان و باباش جلوی من دعواش میکنند فکر میکنم این بچه به جز من پناهی نداره و میرم وسط تا دعواشون تموم بشه و او را ببخشند.

hd15
 رفتارهای من از زبان معلمم
امید خیلی زود در کلاس خسته میشه و حوصله اش سر میره، معمولا یک ربع که از کلاس میگذره با وسایل هاش ور میره و یا شروع میکنه به صحبت کردن با بغل دستی اش و یا مرتب از سرجاش بلند میشه و در کلاس راه میره. او نظم کلاس را به هم میزنه و باعث میشه حواس بقیه بچه ها هم پرت بشه
خیلی وقت ها وقتی دارم درس میدم متوجه میشم که امید انگار در یک دنیای دیگه است و اصلا حواسش سر کلاس نیست. باید حتما صداش کنم یا روی میز بزنم تا توجه اش جلب بشه.
خیلی از مواقع هم سر کلاس بدون اجازه گرفتن در حرف من و بچه ها میپره و نمی تونه منتظر بمونه که نوبتش بشه. همین عجول بودن رو در صف بوفه مدرسه و سر صف حیاط هم داره. انگار صبر کردن براش خیلی سخته
با اینکه خیلی زود درس ها را یاد میگیره و از نظر هوشی مشکلی نداره اما خیلی بی دقته، توی دیکته هاش نقطه ها و سرکش ها را جامیندازه و در ریاضی به جای دو می نویسه سه.
بیشتر وقت ها وقتی زنگ تفریح تموم میشه بچه ها پیش من میان و از امید شکایت می کنند که سر به سرشان گذاشته، اجازه نداده بازی کنند یا آنها را هل داده. من سعی می کنم بچه ها را با هم آشتی بدم. مگه چقدر میشه امید را تنبیه کرد؟ هر روز؟
امید عاشق اردو رفتن و جشن های مدرسه است. یعنی هر چیزی که به درس خواندن ربطی نداشته باشه. علاقه زیادی به درست کردن اوریگامی داره و ساعت ها میتونه پای این کار بشینه، به همین دلیل در زنگ هنر معلم از او خواسته که اوریگامی را به بچه ها یاد بده. امید بهترین عملکردش رو در کلاس هنر داره.
h8

رفتارهایم از زبان خودم

من به اوریگامی درست کردن خیلی علاقه دارم، مامانم میگه یک بار وقتی خیلی بچه بودم داشتم یک برنامه اوریگامی را در تلوزیون میدیدم و بعد مثل همون رو درست کردم. وقتی مامان و بابا تشویقم کردند من هر روز اوریگامی های زیادتری درست کردم.
از وقتی یادمه مامان و بابا خیلی زود از دست من عصبانی میشدند. من متوجه نمیشدم چرا از صبح که بلند میشم اونها مرتب در حال تذکر دادن به من هستند. خیلی وقت ها مامان و بابا از من میخوان که کارهایی را انجام بدم مثلا تکلیف مدرسه را در دفترچه بنویسم، چیزی را در اتاق برایشان بیاورم، خوراکی هام را در زنگ تفریح بخورم، اما من یادم میره اون کارها را انجام بدم، واقعا یادم میره اما آنها حرفم را باور نمی کنند. یک بار بابا به من گفت تو این کارها را انجام میدی چون با ما لج کردی. اما واقعا این طور نبود.
توی مهمونی ها از حرف های مامانم میفهمیدم که دارم آبروی آنها را میبرم اما دقیقا نمی دانستم با کدوم رفتارهام. یک بار که به تولد دوستم رفته بودم او به من گفت که دیگه برای تولدش من رو دعوت نمیکنه و من متوجه نشدم چرا این حرف رو زد چون من کادوی خیلی قشنگی براش برده بودم و خیلی ناراحت شدم.

 ADHD Large 1024x682
مدرسه رو خیلی دوست دارم اما یکی از آرزوهام اینه که وقتی میریم مدرسه فقط زنگ هنر و ورزش و زنگ تفریح داشته باشیم. سر کلاس حوصله ام سر میره و دوست دارم زودتر زنگ بخوره. به نظرم مشق ها خیلی زیادند و نمی دونم چرا وقتی درس میخونم خیلی زود یادم میره. معلم همیشه بچه های دیگه رو به خاطر ساکت بودن و تمیز مشق نوشتن تشویق میکنه.یک بار به مامانم گفتم به معلم بگو من رو هم جلوی کلاس ببره و تشویق کنه اما مامان گفت: نمی تونم. چون کارهای بچه های دیگه بهتر از توئه. منظورش چی بود؟ مگه کمک کردن به مستخدم ها برای جمع کردن آشغال های راهرو کار خوبی نبود؟
وقتی از مدرسه به خونه میام فقط دوست دارم کارتون ببینم و بازی کنم چون به اندازه کافی سر کلاس درس بودم اما مامان میگه اول موقع درس و مشقه و این اصلا منصفانه نیست. قبلا که مدرسه نمی رفتم خیلی با مامان و بابا بازی میکردم اما الان فقط موقع مشق و درس پیش من می نشینند. این زمان ها هم که اصلا خوش نمیگذره. چند بار به بابا گفتم بیا با هم بازی کنیم نمی دانم چرا از دست من عصبانی بود. گفت: تا وقتی پسر خوبی نشدی باهات بازی نمی کنم. من که همیشه تو ماشین شستن بهش کمک می کنم چرا فکر میکنه پسر بدی هستم؟
توی مدرسه بعضی از بچه ها من رو مسخره می کنند چون معلم و ناظم زیاد از من ایراد میگیرند. فکر میکنم آنها از من بدشان می آید چون مرتب من را به دفتر مدیر می فرستند و کارهایی که در مدرسه کرده ام را به مامان و بابام میگن. اما من فقط با بچه ها شوخی میکنم و میخوام با اونها دوست بشم.
من دوستان خیلی زیادی دارم.چون من با همه بچه های مدرسه بازی می کنم و شب ها از چند نفرشان تکلیف های خانه را میپرسم. اما بابا به من میگه اینها هم بازی و همکلاسی های تو هستند و تو باید یک دوست صمیمی هم داشته باشی. خب... من فکر کنم بچه های مدرسه خیلی دوست ندارند وقت زیادی را با من بگذرانند. پس چطور میشه با آنها صمیمی شد؟
h10
رفتارهای من از زبان روانشناسم
امید یک پسر سرحال و هنرمند است که اوریگامی های قشنگ و پیچیده ای رو درست میکند. او خیلی دوست دارد در کارهای مدرسه به مستخدم ها، کتابدار و مسئول آزمایشگاه کمک کند و همه وقتی یک کار این مدلی داشته باشند به یاد امید می افتند. او پسر مهربانی است چون به مادربزرگش کمک میکند که موقع خیاطی سوزن ها را نخ کند و با او به خرید میرود تا خریدها را برایش به خانه بیاورد. او متخصص انیمیشن های سینمایی است و میتواند ما را راهنمایی کند که چه انیمیشن هایی ببینیم و میتواند درباره شخصیت های یک کارتون و نحوه ساخت آنها ساعت ها حرف بزند.
امید مثل خیلی از بچه های دنیا به اختلال "بیش فعالی_نقص توجه" یا ADHD مبتلا است.
یعنی چی؟ یعنی میزان فعالیت و تحرک او بیشتر از همسالانش است، رفتارها و هیجاناتش با موقعیت تناسب ندارد و او را دچار دردسر می کند. او رفتارهای تکانشی دارد یعنی بدون اینکه فکر کند دست به عمل میزند و به پیامد رفتارش توجه نمیکند. نمی تواند خواسته هایش را به تاخیر بیندازد و خیلی عجول است و این رفتارها باعث آزار دیگران می شود.
او کم توجه نیز هست یعنی کارهایش را به تعویق می اندازد و تا آخرین لحظه آنها را شروع نمی کند، وقتی دارد کاری را انجام میدهد زود حواسش پرت میشود و نمی تواند توجه طولانی مدت روی یک کار داشته باشد. برای همه کارهایش؟ خیر. برای کارهایی که نیاز به یک تلاش ذهنی دارد مثل مشق نوشتن، حفظ کردن، درس خواندن، امتحان دادن. پس ممکن است متوجه شوید که او ساعت ها درحال درست کردن اوریگامی یا تلوزیون دیدن است.
به خاطر همین بی توجهی او ممکن است مرتب وسایلش را گم کند یا کارهایی که به او می سپارند را فراموش کند. همچنین حواس پرتی های زیاد باعث می شود او کارهایش را به کندی انجام دهد.
بعضی از بچه ها فقط نقص توجه دارند و بعضی ها فقط بیش فعال و تکانشی هستند اما بیشتر بچه ها مانند امید هر دو گروه از نشانه ها را دارند.
علت اختلال بیش فعالی_نقص توجه چیست؟
قسمت پیشانی مغز ما مسئول مدیریت هیجان ها، رفتارها، و توجه ماست. یعنی به ما میگوید چه کاری را، کجا و با چه روشی انجام دهیم. این راهنما همه کارهای ما را مدیریت میکند اما وقتی ضعیف عمل کند بچه ها نمی توانند رفتارها و هیجان های متناسب با موقعیت و سن خودشان را نشان دهند و وضعیتی مثل امید را در خانه و مدرسه پیدا می کنند. این عملکرد ضعیف علت ژنتیکی دارد یعنی از والدین یا سایر افراد فامیل به کودک منتقل می شود. تعداد کمی از بچه ها به دلیل اینکه مادرشان در دوران بارداری مواد مخدر مصرف کرده و یا در هنگام تولد نارس بوده اند به این اختلال مبتلا می شوند.
والدین این اختلال را در کودک ایجاد نمی کنند اما چون بدرفتاری های کودک زیاد است و والدین نمی توانند این رفتارها را مدیریت کنند ممکن است روش های تبیهی زیادی را اعمال کنند که باعث تشدید این رفتارهای کودک می شود.
درمان این اختلال چیست؟
اگر تشخیص این اختلال برای کودک مطرح شد اولین قدم درمان دارویی است. زیرا این رفتارها علت جسمی دارند. همانطور که برای اشکال در قلب یا معده دارویی تجویز می شود. برای عملکرد ضعیف مغز نیز داروهایی وجود دارد.
همزمان با درمان دارویی والدین و سایر افراد زندگی کودک مانند معلم، مادربزرگ و... برای مدیریت رفتارهای او توسط روانشناس کودک آموزش می بینند. روانشناس به آنها یاد می دهد که چطور ارتباط بهتری با کودک برقرار کنند و بدرفتاری های او را کاهش دهند..
همچنین به کودک جهت یادگیری مهارت های کنترل خشم، دوستیابی، سازماندهی رفتارها و حل مساله آموزش هایی داده میشود.
نکته: همه این درمان ها مکمل هم هستند و نمی توان فقط با دارودرمانی یا فقط با آموزش خانواده یا فقط با آموزش کودک به نتیجه مناسبی رسید. مثل فردی که دیابت دارد و هم باید دارو استفاده کند و هم رژیم غذایی را رعایت کند.
توجه: روش هایی مانند بازی درمانی، قصه درمانی، نوروفیدبک و تغییر رژیم غذایی کودک درمان اصلی این اختلال نیستند و در بعضی از شرایط خاص فقط در کنار درمان های اصلی و به صورت کمکی اجرا می شوند.
h9
اگر برای درمان آن اقدام نکنیم چه اتفاقی می افتد؟
همانطور که خواندید نقص توجه در عملکرد تحصیلی کودک اثرات زیادی دارد، علاوه بر اینکه کودک نمی تواند از همه توانمندی هوشی اش استفاده کنید بر روی اعتماد به نفس و دوستیابی او نیز اثر می گذارد.
رفتارهای تکانشی باعث میشود کودکان در بازی های گروهی و دوستیابی عملکرد ضعیفی داشته باشند و نمی تواند هیجان های خود را کنترل کند.
پرتحرکی زیاد، رفتارهای تکانشی و بی توجهی میزان رفتارهای تنبیهی والدین را افزایش می دهد و باعث کاهش ارتباط مثبت والد و کودک می شود. علاوه بر این کودکانی که زیاد تنبیه می شوند و توبیخ دریافت می کنند عزت نفس پایین تری دارند.
وقتی کودک به نوجوانی برسد مدیریت رفتارهای او توسط والدین مشکل می شود، درس ها سخت تر میشوند و عملکرد تحصیلی آسیب بیشتری می بیند.
عملکرد تحصیلی پایین، نقص در مهارت دوستیابی، ارتباط مختل با خانواده می تواند رفتارهای پرخطر را در نوجوانی افزایش دهد.
خبر خوب
به دلیل شایع بودن این اختلال در دوران کودکی سالهاست تحقیقات زیادی درباره روش های موثر درمانی آن صورت گرفته و پروتکل های کارآمدی برای مدیریت این اختلال نوشته شده است. به همین دلیل درصد بالایی از خانواده هایی که زود برای درمان مراجعه می کنند، تحت درمان های تخصصی و همه جانبه قرار می گیرند، همکاری لازم را با تیم درمانی دارند و قدم به قدم درمان را پیگیری می کنند بعد از چند ماه تغییرات زیادی را در رفتارهای کودک مشاهده می کنند.
پس اگر کودک شما رفتارهایی مشابه رفتارهای امید را دارد در اولین فرصت به یک روانشناس کودک یا روانپزشک کودک مراجعه کنید و مثل بقیه خانواده ها در مسیر درمان قرار بگیرید. زمان طلایی دوران کودکی را برای تغییر رفتار او از دست ندهید