اضطراب چیست؟
اگر کودک شما یک یا چند رفتار مشابه کودکان زیر را دارد. به طوریکه در زمینه تحصیلی و ارتباط با والدین یا دوستان مشکل زیادی ایجاد شده و یا کودک از این فکرها و احساس ها رنج زیادی می کشد، کودک شما به اضطراب یا ترس مبتلا است، و باید به روانشناس یا روانپزشک کودک مراجعه کنید.
|
|
امیر علی وقتی می خواهد به مهد کودک برود، دوست ندارد از مادرش جدا بشود و با اصرار از او می خواهد که در آنجا بماند. در طول کلاس مرتب گریه می کند و چند بار مادرش را چک می کند تا مطمئن شود که نرفته است. |
|
ریحانه بسیار نگران سلامتی پدرش است. در طول روز چند بار به او زنگ می زند تا به او سفارش کند کمربند ایمنی را در رانندگی ببندد. یک روز در تلوزیون برنامه ای درباره ضررهای کالباس و سوسیس تماشا می کرد. نگران شد. به پدرش زنگ زد و از او پرسید آیا برای ظهر سوسیس یا کالباس خورده است؟ |
|
پریسا از اینکه در خانه تنها بماند می ترسد. او فکر می کند در نبود پدر و مادرش دزدی می آید و او را با خودش می برد. |
|
اشکان با اینکه ده سال دارد اما هنوز در اتاق والدینش می خوابد. او از اینکه به تنهایی در اتاقش بخوابد می ترسد و فکر می کند هیولاها در اتاقش به انتظار او نشسته اند. |
|
پرنیان شب ها با گریه از خواب بیدار می شود چون کابوس هایی درباره گم کردن مادرش می بیند. او صبح ها که می خواهد به مدرسه برود همیشه سردرد و حالت تهوع دارد. و گاهی نیز استفراغ می کند. |
|
زهرا هر وقت با خانواده اش به شمال و کنار دریا می رود، همیشه در ماشین می ماند و حتی دوست ندارد پایش را در آب بزند. چون از آب می ترسد. او هیچ گاه با دوستانش به استخر نمی رود. |
|
کیمیا از دیدن گربه وحشت دارد. هر روز وقتی می خواهد سوار سرویس شود از مادرش می خواهد همه جا را وارسی کند تا گربه ها نباشد. وقتی گربه ای می بیند مرتب جیغ می زند و گریه می کند. |
|
امیر می ترسد که به تنهایی سوار آسانسور شود. فکر می کند آسانسور خراب می شود و در آن گیر می کند. همچنین از سوار شدن به هواپیما امتناع می کند. وقتی خانواده اش می خواستند به مسافرت بروند او را نزد مادربزرگش گذاشتند، چون امیر از سقوط کردن هواپیما می ترسد |
|
علی نمی تواند در کلاس روخوانی کند، انشا بخواند، به پای تخته برود و از معلم سوال بپرسد. زیرا او می ترسد که کلمه ای را اشتباه بگوید یا کاری انجام دهد که بقیه بچه ها به او بخندند. او حتی از اینکه در جشن تولدش جلوی دوستانش برقصد امتناع می کند | |
ملیکا کلاس دوم است. اما هنوز نتوانسته برای خود دوستی پیدا کند. همیشه زنگ تفریح ها در گوشه ای می ایستد. وقتی بقیه بچه ها بازی می کنند، او به سمت بچه های دیگر نمی رود. |
|
وقتی آرش امتحان دارد، از چند روز قبل نگران است. به طور مداوم فکر می کند که جواب سوالات را فراموش می کند و نمره اش بد می شود. آنقدر درگیر این افکار می شود که برای درس خواندن تمرکزش را از دست می دهد |
|
فهیمه تقریبا هر شب زمان خواب احساس خفگی و تعرق دارد، قلبش تند تند می زند، بدنش داغ می شود، دیوارهای اتاقش را عجیب و غریب می بیند و فکر می کند در حال مردن است. این حالت ها بعد از چند دقیقه از بین می روند اما در طول روز همیشه نگران اتفاقی است که شب ها برایش می افتد |
|
پارسا فقط با پدر و مادرش حرف می زند. اما در حضور مربی مهد و سایر بچه ها همیشه ساکت است و صحبت نمی کند، و همیشه با اشاره کردن خواسته هایش را بیان می کند. |
|
عرشیا همیشه نگران است. همیشه در هر موقعیتی که قرار می گیرد بدترین اتفاق را پیش بینی می کند.اگر کتاب فارسی اش را در خانه جا بگذارد با خود می گوید حتما معلم من را از کلاس بیرون می کند. وقتی پدر و مادرش با هم بحث می کنند، فکر می کند آنها می خواهند طلاق بگیرند. |
|
سارا وقتی همراه خانواده به مهمانی می رود، پشت مادرش قایم می شود و سلام نمی کند. وقتی همراه مادرش به مغازه می رود، خجالت می کشد تا با فروشنده صحبت کند و قیمت بپرسد. وقتی مادربزرگ به خانه آنها زنگ می زند، سارا نمی تواند تلفنی با او صحبت کند |
|
چرا کودکم مضطرب است؟ | |
همه کودکان در فرایند رشد خود مقداری اضطراب و ترس را تجربه می کنند. چرا بعضی از کودکان به راحتی ترس ها و اضطراب هایشان را پشت سر می گذارند یا با آنها مقابله می کنند در حالی که بعضی از آنها نمی توانند؟
1- عوامل ژنتیکی: اگر والدین یا بستگان درجه یک کودک افرادی مضطرب و نگران باشند، کودک ژن ابتلا به اضطراب را از آنها به ارث می برد. 2- وقتی تعادل مواد شیمیایی درون مغز که مسئول کنترل احساس و هیجان هستند از بین می رود، کودک بیشتر از دیگران خطر را در محیطش پیش بینی می کند. 3- والدینی که نگران و مضطرب هستند به دلیل مراقبت بیش از حد و افراطی از کودکان، دنیا را برای آنها مکانی خطرناک جلوه می دهند. 4- والدین مضطرب الگویی برای کودک خود هستند و کودک اضطراب یا ترس را از آنها می آموزد. مثلا مادری که به تنهایی سوار آسانسور نمی شود، این رفتار را غیر مستقیم به کودک خود نیز یاد می دهد. |
|
درمان اضطراب | |
درمان شناختی رفتاری: روانشناسان کودک بر اساس نظریه شناختی رفتاری به درمان کودکان مضطرب می پردازند. در این درمان، روانشناس از طریق کاهش افکار منفی، آموزش حل مسئله و مواجهه تدریجی با موقعیت های اضطراب آور به کودک کمک می کند تا بر ترس و اضطرابش غلبه کند. درمان دارویی: درمان شناختی رفتاری و درمان دارویی مکمل یکدیگر هستند و زمانی که اضطراب شدید باشد، نمی توان هیچ کدام را حذف کرد. |