قصه کارگاه

قصه کارگاه

دو سال پیش بود
سر کلاس از بچه ها پرسیدم:
قضیه چیه. چرا قیافه شهرتون با خانم های رنگی و محلی پوش با قیافه کلاسمون فرق داره؟
چرا بعد از چند ماه کسی رو ندیدم با لباس محلی بیاد سر کلاس؟

از جواب هاشون این طور معلوم بود که جامعه آکادمیک پوشش محلی رو قبول نمیکنه.

فردای اون روز سهیلا، باز هم فقط سهیلا از بندرخمیر با پوشش محلی اش اومد سر کلاس.
ذوقم دو برابر شد وقتی شنیدم دارند در کارگروهی شون تمرین ها را با زبان محلی برای هم توضیح میدن.

تصورم از یک ایرانی علمی همینه.
شبیه خودمون
اما مجهز به علم جهانی