صلح

دیروز پدر و مادری با دخترشون اومدند به خانه_هدایتگری

بچه های خونه بهشون پیشنهاد داده بودند که بیایید با هم دیگه خانوادگی بازی کنید.

دختر: بابای من نمیتونه بازی کنه
بابا: آره من نمیتونم با هلنا بازی فکری کنم. با مامانش بازی کنه

اما بچه های خونه کوتاه نیومده بودند و یکی یکی بازی های مختلف رو امتحان کردند تا بلاخره شاهکار بازی پدر و دختری شکل گرفته.

قضیه چی بود؟
پدری که نابینا بود و دختری که تا حالا گزینه ای برای بازی فکری با پدرش نداشته.

و من داشتم دیروز به شهری فکر میکردم که گاهی با شهروندانش در صلح نیست.

به بازی سازهایی که با همه مخاطبانشان در صلح نیستند.

و مدرسه ای که با کودکش در صلح نیست

که اگر بودند
این نیاز طبیعی بازی پدر و دختری نباید تا این روز به تاخیر می افتاد

امروز روز جهانی صلح است
و ما در این جهان بدون صلح دلخوشیم به همان لبخندی که دیروز بر لبان پدر و دختری نشست