سنت خدا

من عادت دارم سنت های وعده داده شده خالق رو محک بزنم ببینم در دنیای امروزی واقعا اتفاق می افتند یا نه (کاش تکفیر نشم چون حتی پیامبرها هم این کار رو میکردند)

پارسال همین موقع ها بود که قرار ۱۵ مرداد رو گذاشتم (و برای خیلی ها که در دایرکت پرسیده بودند گفتم) و بهم ثابت شد.

توی این چند ماه اخیر سر قضیه کولر کتابخانه خارگ، دیگه رسیدم به محک اینکه: از تو حرکت و از خدا برکت (مدل آیه و حدیثی اش رو نمی دونم)، چون نسبت به قیمت های کولر موجودی حسابمون خیلی خیلی کم بود.

ساعت ها به کلی راه حل فکر کردیم و آخرش گفتیم کار نشد نداره و بسم الله:
همین جا گفتم مشکلمون رو و
یکی یکی چراغ ها روشن شدند
بعد از کلی بالا و پایین و ناامیدی بلاخره یک کولر نو قسطی جور شد (چون کولر مناطق گرمسیری ویژگی خاصی باید داشته باشه)

خیلی ها اعلام کردند که بخشی از قسط رو پرداخت میکنند
یک وام ده ملیونی جور شد از طرف عزیزی که خواسته اسمش رو نگم
برای حمل و نقلش (که چالش بزرگیه به خارگ) یکی از ارگان ها به کمکمون اومد بدون هزینه.

و بالاخره رسیدیم به روزی که رونق برگشت به کتابخونه و من اینجا کنار این دیوار ایستادم و نفس راحتی کشیدم.
پول کامل قسط ها جور شده؟
معلومه که نه.
همه چیز راحت پیش میره؟
قطعا که نه.
اما ما فقط مامور به حرکتیم
رو به جلو.

از همه اونهایی که گمنام دستشون رو به سمت بچه ها دراز کردند و باعث دلگرمی مون شدند ممنونم، اونها بی شک دست خالقند روی زمین.