داستان

دارم قصه میسازم از زندگی ام
که تنها خواننده اش خودم هستم:
یه جاهاییش گریه داره
گاهی از خنده ریسه میرم
در لحظه هایی ناامیدی چنگ میزنه به شالوده وجودم
و خیلی وقت ها امید از گوشه ای جوونه میزنه

کسی آخر قصه رو نمیدونه
اما من مامور به وظیفه ام نه نتیجه

به وقت گرفتن مجوز NGO فرهاد
و در آستانه ۴۰ سالگی